|
کلوپ مسخره بازی کلوپ مسخره بازی
| ||
|
لینک دوستان
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان مسخره بازی و آدرس maskharebazi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. |
دختره پست گذاشته : شمعی هستم در جهانی تاریک.... ک گرما میدهم دست های سرد عاشقان را... پسره کامنت داده: فوووووووووووووووت حالا دیگ هیچ گو...هی نیستی
تو این پس هر کس سوتی داده اعتراف کنه چراغ اولم خودم روشن میکنم :
اعتراف می کنم معلم دوم دبستانم می گفت املا ها رو خودتون بنویسید که من با دوربین مخفیا می بینم کی به حرفام گوش می ده … ازون روز کار من شده بود گشتن سوراخ سمبه های خونه و سوال های مشکوک از مامان بابام:امروز کی اومد؟ کی رفت؟ به کودوم وسیله ها دست زد؟
یه ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﻧﻘﺪ ﺧﺎﺳﺘﮕﺎﺭ ﺑﻮﺩ
بوخدا اصن یه وضیه ﻫﺮﭼﯽ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﺸﻨﮕﻪ , ﻗﺴﻤﺖ ﭘﺴﺮ ﻗﺸﻨﮕﻪ … یکی از بزرگترین دردسرای پسرا اینه که یه بار تو 13 سالگی عاشق شدم
ادامه متلب لتفن ادامه مطلب سکوت که میکنم هرزگاهی میشنوم ندایی درونم آرام می گه ین پسرایی که تا یه دختر میبینن نمکدون میشن و شروع میکنن بهترین دوستاشونو مسخره میکنن .. آدمو یاد جدال کفتارهای نر برای تصاحب ماده ها تو راز بقا میندازن ...!! لایک یادت نره:))ﺗﻮ ﺧﺎﺭﺝ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﺴﺮﺍ ﭼﺸﺸﻮﻥ ﺑﻪ ﭼﻦ ﺗﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ： ﺳﯿﻨﻪ ﺳﭙﺮ
اوغ به اینهمه حماقت به نظر من سخت‌ترین و طاقت فرساترین لحظه روزه‌داری وقتیه که یه دونه تخمه رو فرش پیدا میکنی و هیچ کاری ازت ساخته نیست! بعضیا رو انقدر دوس داری که تا اسمشون رو میبینی اول لایک میکنی بعد میخونی چی نوشته مث خودم يكي از فانتزياي من اينه كه با يكي كه نميشناسمش انقدر گرم احوال پرسي كنم كه طرف كپ كنه...
طرف هر دفعه منو ميديد زل ميزدو تو فكر فرو مي رفت... مورد داریم تومحلمون خانومه با ماشین شوهرش با سرعت 70تا ازرو دست اندازها میپره فکر کنم چند وقت دیگه هم پارک دوبل رو یاد بگیره.
ادامه مطلب لتفن خاطرات بامزه ادامه مطلب دوست دارم الان یکی بغلم کنه بگه: حیف که نه ثروتی دارم و نه آسایشی دیروز ب مامانم میگم سحر منو بیدار کن میخام روزه بگیرم… فک کرده دارم زر میزنم..بعد که دیده جدی جدی اماده اقامه دستورات خدام سحر بیدارم کرده…
که”بگو با کی دوست شدی بهت گفته روزه بگیر…”
رفیقم زنگ زده میگه:کجایی تیمارستانی؟ من:پشت فرمون صبر کن یه گوشه پارک کنم به اصرار يکي از دوستام رفتم گالري نقاشي ٬ مثل همه زول زدم به تابلو يکي اومد کنارم گفت :ميبيني عجب تقارني گفتم عاليه ٬پرسيد چه سبکي کار ميکني ٬منم که تعطيل گفتم هيبنوتيزم٬ يارو ول کرد رفت فکر کنم رفت خودشو از پشت بوم بندازه پايين ﺩﻳﮕﻪ ﻛﻢ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﺍﺣﺴﺎﻥ ﻋﻠﻴﺨﺎﻧﻲ ﺍﻭﻥ 2 ﺗﺎ ﺩﺧﺘﺮﺍ به نظرم هیچ بازی هر چقدرم گرافیکش بالا باشه بازم به اندازه بازی با احساسات دختر مردم حال نمیده
زنه دیروقت به خونه رسید آهسته کلید رو انداخت
و درو باز کرد و یکسر به اتاق خواب سر زد
ناگهان بجای یک جفت پا دو جفت پا داخل رختخواب دید
بلافاصله رفت و چوب گلف شوهرش رو برداشت و تا جایی
که میخوردند ان دو را با چوب گلف زد و خونین و مالی کرد.
بعد با حرص بطرف اشپزخانه رفت تا ابی بخورد
با کمال تعجب شوهرش را دید که در اشپزخانه نشسته است.
ادامه مطلب لتفن لایک یادت نره:))
 ادامه مطلب یه فولدر خیلی شخصی و خصوصی دارم توی کامپیوترم، اسمشُ گذاشتم "غرب از نگاه استاد رحیم پور ازغدی تحت نظر امام(ره)" اینجوری دیگه فکر نکنم کسی بازش کنه
یارو شماره دوست دخترشو تو تلفنش save كرده بود "low battery" از اون به بعد هر وقت نبود و دوست دخترش زنگ مى زد زنش تلفنش رو میزد به شارژ مدال داره خداییش این خلاقیت آنشرلي با موهاي قرمز رو يادتونه؟
|
|
| [ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] | ||
تبادل لینک هوشمند 
<-PollName->
خبرنامه وب سایت:
